۱۳۸۷ آذر ۱۸, دوشنبه

یکی را دوست می دارم ...

یکی را دوست می دارم ولی افسوس او هرگز نمی داند
نگاهش می کنم شاید بخواند از نگاه من که او را دوست می دارم
ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمی خواند
به برگ گل نوشتم من که او را دوست می دارم
ولی افسوس او گل را به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند
یکی را دوست می دارم ......

هیچ نظری موجود نیست: