۱۳۸۸ آبان ۳, یکشنبه

مادر

مادری را داستانی گفتنی است
مادری را قصه بشنیدی استText Color

مادری یعنی بیا یکسر بسوز
از قماش عشق پیراهن بدوز

مادری شعر روان بودن است
مادری تعریف نی آسودن است

مادری احساس خوب زندگی است
معنی ناب خلوص و بندگی است

مادری قربان شدن قربان شدن
دردها را جملگی درمان شدن

مادری دلشوره های بی قرار
چشم بردار در هوای انتظار

مادری زیباترین شعر من است
مادری اوج توان یک زن است

طفلکم آغوش گرمم جای تو
قلب مادر خانه و ماءوای تو

طفلکم ای کاش پیراهن بودی
تا که من هستم تو هم بر تن بودی

ای دریغ و ای دریغ و ای دریغ
کار دنیا راست ناید بر طریق

عاقبت باید که دل گریان شود
دستها از دوریت لرزان شود

عاقبت وقت پریدن می رسد
هر چه بشنیدی به دیدن می رسد

آنچه من آموختم از سالها
از تمام حالها احوالها

اینکه ارزانی تو ای نازنین
میوه های از هزاران دست چین

آنچه من از مادرم اندوختم
طفلکم یکجا تو را آموختم

درسهای خوب و بد را ریسه کن
آنچه می ارزند درون کیسه کن

درس صبر و بردباری و وفا
چشم خود را باز کن اندر قفا

در قفایت دشمن روئین تن است
تا چه زاید زندگی آبستن است

مادرت را چون عصای دست باش
از شراب مهر مست مست باش

آنچه من دادم تو را این جان بود
آنچه می خواهم ز تو ارزان بود

در جواب شب نخوابی های من
دست من گیر ای گل رعنای من

پاسخ دلشوره های یک نفس
بوسه ای بس بوسه ای بس بوسه بس

این شعر قشنگ رو تقدیم می کنم به تمام مادران عاشق ایران زمین از طرف یک دوست که در دیار دوردست زندگی می کنه .


۱ نظر:

morteza mirzaei گفت...

میدونی چند تا پست در مورد مادر داری؟
بس نیست؟
دوست داشتی مادر بودی؟