۱۳۸۷ بهمن ۲۹, سه‌شنبه

چقدر شايسته‌ايم؟

پسر کوچکي وارد داروخانه شد، کارتن جوش شيرين را به سمت تلفن هل داد؛ بر روي کارتن رفت تا دستش به دکمه‌هاي تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره‌اي هفت‌رقمي. مسئول دارو خانه متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش داد. پسرک پرسيد: خانم، مي‌توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن‌ها را به من بسپاريد؟ زن پاسخ داد: کسي هست که اين کار را برايم انجام مي‌دهد. پسرک گفت: خانم، من اين کار را نصف قيمتي که او مي‌گيرد انجام خواهم داد. زن در جوابش گفت که از کار اين فرد کاملاً راضي است. پسرک بيشتر اصرار کرد و پيشنهاد داد: خانم، من پياده‌رو و جدول جلوي خانه را هم برايتان جارو مي‌کنم، دراينصورت شما در يکشنبه زيباترين چمن را در کلّ شهر خواهيد داشت. مجدّداً آن زن پاسخش منفي بود. پسرک درحاليکه لبخندي بر لب داشت، گوشي را گذاشت. مسئول داروخانه که به صحبتهاي او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: پسرجان از رفتارت خوشم مياد، بخاطراينکه روحية خاصّ و خوبي داري دوست دارم کاري بهت بدم. پسرجوان جواب داد: نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم رو مي‌سنجيدم، من همون کسي هستم که براي اين خانوم کار مي‌کنه.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

مطالبتون عالیه موفق باشید